top of page
Search
  • Writer's pictureMasrooreh Banihashemi

با عطش ایران چه باید کرد ؟؟؟


به احتمال زیاد هر کدام از ما در طول زندگی این تجربه را داشته ایم که شیر آب را 

باز کرده ولی فقط صدای جریان هوا را در لوله ها شنیده ایم ،خشمگین شده و شاید گاهی به 

عصبانیت هم کشیده شده باشد،حال تصور کنید که در روستاها و شهرهایی ،این 

معضل برای روزها و هفته ها تکرار شود و اگر هم آبی در لوله ها جریان داشته 

باشد آبی است گل آلود ، تلخ مزه و پر از انگلها و میکروبهای گوناگون که فقط 

استیصال ،انسان را به استفاده از این آب مجبور می کند . در تابستان داغ ایران ،

بسیاری از شهرها در حسرت قطره ای آب از آسمان و یا  آرزوی وجود آب در 

زمین می باشند ،زمین تشنه است و عطش دارد ،بحرانی به نام خشکسالی ایران  

 را دربرگرفته ،مقوله ای که   صدای ناخوشایند زنگ پایش از سالها پیش شنیده 

می شد تا اکنون که به کابوسی وحشتناک تبدیل شده ،ایران در حال سوختن است

و بحران کم آبی در برخی نقاط و بی آبی در پاره ای مناطق ،یکی از چالشهای 

بزرگ کشور ایران است.  ایران از نظر اقلیمی ، گرم شدن منطقه-

ای و آب و هوا ، همیشه در تمام نقاطش از شرایط مساعد و مطلوبی برخوردار 

نبوده و در پاره ای از نواحی از دیر باز ،روند کم بارانی و خشکی کاملا مشاهده 

می شد و هم اکنون بر پایه ارزیابیها ،بیش از نیمی از جمعیت ایران ، حتی ساکنان

برخی کلان شهرها به درجات مختلف ،درگیر تنش با آب هستند ، کمبود آب ، 

شوری  ، بوی بد ، گل آلود بودن  ،  افت فشار ، جیره بندی و قطع ساعتی آب 

از جمله این تنشهای آبی است   که آنها را به فغان آورده  ،اینها نشانه های 

خشکسالی است ،خشکسالی بی صدا می آید و اولین نمود آن کمبود

بارشهاست ،خداحافظی با برف و باران است و زمستانهای خشک ،

سازمان زمین شناسی درست ۱۱ سال پیش ، بر اساس مشاهدات و 

واقعیتهای پیش آمده  در ایستگاههای هواشناسی  زمستان ۱۳۸۶ اعلام کرد 

و خبر از کاهش شدید بارندگی در زمستان پیشین می داد و پیش بینی که روند 

خشکسالی تا سال ۱۳۹۰ ادامه خواهد داشت ،سال ۱۳۹۵ پایگاههای اطلاع 

رسانی وزارت نیرو از خالی بودن نیمی از آب سدها خبر می داد ،کم کم این 

کم آبیها خود را در بخش آب آشامیدنی شهر و روستاها نشان  داد که گه گاهی 

با ترفندی به صورت راه حلی موقت ،رفع می شد .پس از آن ضرب آهنگ 

خبرهای خشکی ،پایان حیات آب  و شوربختی و بی آبی دریاچه ها ،تالابها و رودخانه 

ها تندتر شد و ظرب آهنگ حیات آب کندتر ، چنانچه در سیستان هامون خشکید ، 

دریاچه هامون که روزگاری نه چندان دور ،محصول گندم ایران را تامین می کرد

اکنون نای نفس کشیدن ندارد و تشنه لب راه نفس کشیدن ساکنان آن دیار را نیز

مشکل کرده  است . 

کمتر شنیده ایم که باید مراقب قطره قطره آب بود ،هرگز این فرهنگ رواج داده 

نشده که  آب میراث دیروز، نعمت امروز، هدیه فردا و سرمایه آیندگان است 

نه در خانواده آموزشی در این باره بوده و نه رسانه های گروهی جدی در این 

باب ،نقش برجسته و شایسته ای داشته اند . چند ماه پیش در کنار جویهای آب 

روان محله دروس در حال پیاده روی بودم که چشمم به تابلویی افتاد که سالهاست 

در آنجا نصب شده  (( شستشوی اتومبیل ممنوع)) راستی چرا ؟ حال که می شود 

از آب تمیز و روان قنات برای شستن خودرو بهره گرفت ،چرا باید شلنگ آب را 

به سوی ماشین گردآلود بگیریم ،آبی که با صرف هزینه بسیار به لوله ها آمده تا 

عطش انسانها را پاسخ دهد. هیچ می دانیم که ما در ۵۰ سال گذشته ، ذخیره آب 

۱ ملیون سال قبل سرزمین ایران در بخشهای مختلف را به هدر داده ایم؟

نتیجه آنکه، اکنون با چالشی دردناک به نام کمبود آب مواجه شده ایم ،این چالش نه 

تنها بخش کشاورزی که تداوم و حیات ایران را تهدید می کند . حل این مشکل با 

انتقاد از گذشته و انگشت اتهام به سوی این و آن حل نمی شود بلکه باید کار عمیق

 کارشناسی بر روی آن انجام گیرد ،بلکه باید از تجربه و دانش دیگر کشورها 

بهره برداری شود ،بلکه باید از راهبردها و راهکارهای خردمندانه کشورهایی که 

با این بحران روبه رو بوده اند و هم اکنون آنرا مرتفع کرده اند به  بهترین شکل 

ممکن سود جست .میانگین بارش  سالانه باران در جهان بین ۸۰۰ تا ۸۵۰ میلی-

متر است ،ایران با بارش میانگین ۲۵۰ م م در زمره مناطق خشک و نیمه خشک 

واقع شده ، اما پس چگونه است که کشوری چون مصر ، با بارندگی ۸۰ م م در 

سال توانسته ،از این مقدار بارندگی کم ، بیشترین بهره برداری را در بخشهای 

مختلف از جمله کشاورزی بکند .

بررسی سفره های آبهای زیرزمینی نیز فاجعه ای دیگر را رقم می زند چند دهه

 پیش سطح زیر کشت و برداشت از  آبهای زیرزمینی در سطح متعادل بود اما پس

 از انقلاب سفید پهلوی دوم ، بر اساس برنامه های توسعه کشاورزی و صنعتی و 

ورود فن آوریهای مدرن ، حفر چاههای عمیق عملی گردید و تا دهه هفتاد با شیب

ملایمی پیش می رفت و از آن زمان استخراج مخازن آبهای زیرزمینی ،شتاب

گرفت  چنانچه برای این فاجعه  خاموش و دور از دید ، چاره اندیشی نشد وسبب 

مرگ  بسیاری از دشتها که روزی کشاورزان در آن خاک می کاشتند و با حاصل 

 آن زندگی می کردند شد و خواهد شد و فروچاله های بزرگتری در این دشتها اتفاق خواهد

 افتاد و ادامه چنین روندی اتفاقهای زنجیره ای دیگر و تنشهای اجتماعی ، 

اقتصادی ، سیاسی را به دنبال خواهد داشت از جمله :کوچهای اجباری درون

 کشوری، خالی شده  روستاها از سکنه ،متروک ماندن مراکز کشاورزی ، 

ایستگاههای عرضه فروش آب آشامیدنی ، انفجار جمعیت در کلان شهرها،بحران

بیکاری ، بحران مواد غذایی کشاورزی ،بحران کمبود منابع تغذیه دامها ، گسترش

 فقر ، حاشیه نشینی ، ریزگردها  و بسیاری دیگر  که هم اکنون کم و بیش شاهد

به وجود آمدن برخی از آنها شده ایم ، بر اساس پژوهشهایی که بر روی دشتهای

 ایران انجام شده تاهم اکنون  بیشترین آسیبها در منابع آب زیرزمینی  به ترتیب در

 استانهای خراسان رضوی ، کرمان ، فارس ، تهران و اصفهان گزارش شده که 

بر اساس میزان برداشت سالانه از این منابع بوده است .

وضعیت آب در روی زمین بهتر از همجنسان آنها در زیر زمین نیست و عملا

 بیش از ۸۰٪ از آبهای سطحی کشوریعنی رودخانه ها و دریاچه ها با مدیریت 

 ناکارآمد و سدسازیهای بی رویه و بهره برداریهای نادرست ،لاغرتر و لاغرتر 

شده اند تا برخی از آنها به کلی نابود گردیده اند و دیگر اثری از وجود آب در آنها

 دیده  نمی شود به قسمی که می توان به جای جاده و خیابان مورد استفاده قرار 

گیرد ، همین امروز با دوست فرهیخته ای از اهالی اصفهان ،نصف جهانمان در 

مورد زنده رود و حال و روزش می پرسیدم و جواب شنیدم که زنده رود ،مرده ای

 بیش نیست و فقط رد پا ،بستر و نامی از آن مانده است . او جمله جالبی در بیان 

تاثیر غلط دخالت ما انسانها در طبیعت گفت که (( طبیعت همیشه مسیر خودش را 

تعریف می کند.)) و من اضافه می کنم که دخالت  در کار طبیعت و دست درازی 

ما انسانها به راهی که طبیعت در پیش گرفته ،حاصلی جز رو به رو شدن با اخم 

و تخم و بدخلقیهای آن و پشیمانی برایمان نخواهد داشت ، چه شد که ما انسانها به 

جنگ  با طبیعت رفتیم و انتظار داریم که طبیعت به ما روی خوش نشان داده و 

سازگار باشد  ، ما را چه می شود که با وجود تجربه های تکراری و شکست 

خورده ، هنوز هم برخی تصمیم گیران غیرکارشناس ، بر طبل مدیریت سازه 

محور بحران آب در ایران می کوبند. در امریکا تا سال ۲۰۱۶ بیش از ۱۳۰۰ سد

را از مدار استفاده خارج و تخریب شد و ما در کشورمان مدیرانمان ، نه به

نظر کارشناسان اهمیتی می دهند ،نه حاضر به استفاده از تجربه های جهانی هستند

و نه حتی تنشهای اجتماعی آنها را نگران آینده سرزمینشان می کند ،یکی از 

بارزترین سیاستهای ویرانگر و نادرست در روند خشکسالی به باور کارشناسان

حفر چندین تونل در مسیر زاینده رود است که بخشی از آب آن برای واحدهای 

صنعتی خاص مورد استفاده قرارمی گیرد و دیگر پروژه آبرسانی به یزد، کاشان و 

کرمان است. تا سال ۱۳۹۲ در مسیر زاینده رود ۱۴ سد بزرگ ساخته شد و 

هنوز چند سد دیگر در حال ساخت است آنچنان که بستر رودخانه از استان چهار

محال و بختیاری تا تالاب گاوخونی تقریبا خشک و نیمه جان است .

با تغییر الگوهای کشاورزی ،برای خودکفایی در تولید محصولات استراتژیک 

کشاورزی،و همچنین تبعیت از کشورهای دیگر برای گسترش صنایع ،موجب شد 

تا شعاع ۵۰ کیلومتری شهر اصفهان ،صنایع بزرگی مانند فولاد و پتروشیمی بدون

 هیچ کار کارشناسی توسعه یابد بدون توجه به این نکته که در کشورهای دیگر ،

این صنایع را در کنار رودخانه ها ، دریاچه ها و دریاها بنا می کنند ، و یا شهری 

چون یزد که در حصار بی آبی و بی بارانی محصور است ،کارخانه مس شهر 

بابک و چادرملوساخته می شود و این گونه است که مجبورند از راههای دور و 

نزدیک آب مورد نیاز این کارخانه ها را تامین کنند و کمبود آنرا با حفر چاه

 جبران نمایند که سبب می شود نه تنها آبهای سطحی که آبهای زیرزمینی و حتی

 آب آشامیدنی را هم خریداری کرده و به این منطقه ارسال کنند و پس از آنکه

 وزارت  نیرو اطلاع داد که دیگر آبی در خشکی نیست و باید از دریا آب آورده 

شود ،طرح انتقال آب خلیج فارس به مرکز ابران تصویب می شود تا به وسیله آب 

شیرین کنها ،شیرین شده و خوراک کارخانه ها گردد. دقیقا مانند همین پروژه 

،بدون ارزیابی کارشناسانه در شهرهای دیگر چون سیرجان ، کرمان و سمنان 

 کارخانه هایی ساخته شد که با همین معضلات رو به رو هستند و این گونه است 

که آب آشامیدنی مردم ، به حلقوم کارخانه هایی رفت که محصولات آنها ،گرانتر و

 سنگین قیمت تر از مشابه خارجی ، به دست مصرف کنندگان رسید.

کارونی که روزگاری پرخروشترین و پرآبترین رودخانه کشور بود هم، این روزها 

حال و روز خوشی ندارد و جانی در کالبدش نیست ،ساخت سد گتوند که فاجعه ای 

خفته در دل منطقه گتوند است تیر خلاصی بود بر پیکر بی جان کارون و انتقال 

آب آن ،آخرین ضربه مهلک را وارد آورد . در برخی نقاط به دلیل ورود 

فاضلاب  آنرا به لجنزار تبدیل نموده که مرگ زودرس کارون ، غیر آشامیدنی 

شدن آب و تهدید بهداشت و سلامت مردم را به دنبال دارد ،این نتیجه دست درازی

به طبیعت توسط بشراست که  آنرا به زوال و نیستی می کشاند.

با هم سفری به شمال غرب ایران داشته باشیم تا از نزدیک ببینیم بر سر دریاچه

ارومیه چه آمده است،می دانیم و بسیار شنیده ایم که آنهم یکی از قربانیهاست ، از

زندگی و بقایش فقط ۲۰٪ مانده است که تلاشهایی برای ادامه حیات آن از سال 

۱۳۸۰ شروع شد  اما چه سود که فقط گاهی خبر از چند سانتیمتر اضافه شدن آب 

آن داده می شود  و دورنمای این دریاچه فقط و فقط ناامیدی  از ادامه حیات و 

بقای آن است . 

تراژدی آب که نتیجه عملکردهای نسنجیده می باشد دردناک تر از آن است که

تصور می رود و دامنه بحرانهای سدسازی به شمال و مناطق پر باران  پس از 

ساخت سد خاکی گلورد بر روی مهربان رود واقع در شرق مازندران هم کشیده 

شده است ،برای ساخت آن 

هزاران اصله درخت کهنسال جنگلی منطقه بی رحمانه قطع شد ،

دهها میلیون تومان سرمایه ملی صرف گردید و چندین روستا به زیر آب رفت و 

سکنه آنها آواره شدند  تنها به امید که بهره برداری از آن رونق اقتصادی ،

گسترش کشاورزی و ایجاد شغل را به ارمغان خواهد آوردولی کمتر از شش ماه 

از آغاز آبگیری و با تحمل صدمات بسیار بر پیکره طبیعت ،جنگل ، زیست بوم 

و اکوسیستم منطقه ، تنشهای اجتماعی را میان دو شهرستان بهشهر و نکا ایجاد 

کرد و خوش بینیها به باد هوا  رفت و بار دیگر بر دغدغه های به جا و درست

 کنشگران و فعالان دایره محیط زیست و کارشناسان ، بر ضرورت کنار گذاشتن

مدیدیت سازه های آب ،مهر تایید زد تا بیش از این بر پیکر طبیعت ایران شخم 

زده  نشود.

یکی از چهره های ماندگار در ایران که بنیانگذار مرکز تحقیقات مناطق کویری و 

بیابانی در ایران است (( پرفسور پرویز کردوانی))بر این عقیده هست که هر 

کشوری باید به انداره میزان سرانه آبی کشورش ،صنعت ، کشاورزی و 

شهرسازیش را توسعه دهد و ما طی چند دهه اخیر آنقدر استفاده بی رویه از آب

کرده ایم که اکنون به مرحله بحران رسیده ایم .

مرکز(( تحقیقات انرژی رایس آمریکا )) اخیرا پژوهش مفصلی در باره بحران آب در

 ایران منتشر کرد،نتیجه این پژوهشها این است که چگونه و چرا بحران آب در

 ایران به وضعیتی غیر قابل برگشت رسیده و چه عواملی در ورشکستگی آب نقش

تعیین کننده داشته است، یکی ازمستندات این پژوهش ،سخنان علی میرچی 

کارشناس آب و همکاران او بوده است که مفهومی عالی را برای درک این 

وضعیت اندوه بار گفته و آنرا ورشکستگی آبی نامیده است ، ورشکستگی یک 

اصطلاح حقوقی است ولی به خوبی وضع کنونی ایران را توصیف می کند ،زیرا

که برداشت از ذخایر و اندوخته های آبی ،قابلیت سفره های زیرزمینی، دریاچه ها

 و رودخانه ها را برای تامین آب از بین برده است و دیگر امیدی به ادامه حیات 

آنها نیست .

((پیتر گلایک))  از موسسه پاسفیک این بحران را اینگونه بیان می کند :زمانی که

میزان مصرف آب ، از میزان تولید و جایگزینی آن در منابع آبی فراتر رود، تنها 

گزینه ای که برای بلند مدت می تواند جوابگو باشد همانا کم کردن تقاضا و 

رساندن میزان مصرف به سطحی پایدار است و آنگاه جهت دادن به سمتی که آب 

در آنجا در دسترس است . راه حل دیگر ، استفاده از فرایند نمکزدایی است و هم

چنین وارد کردن محصولاتی که کشت آنها نیاز به آب فراوان دارد، از این رو 

باید  تغییراتی در کشت و سیاستهای مربوط به واردات اعمال کرد ،باید به 

اصلاحاتی عمیق دست زد و رنج تغییر را در یک دوره مشخص بر خود هموار 

نمود تا مجبور به برداشت فزاینده از منابع آبی باقیمانده نگردد . شاید در آینده ای 

نه چندان دور حتی گندم این مجصول استراتژیک که خوراک اصلی ایرانیان

 است ، به ناچار از چرخه کشت و زرع محصولات  در ایران خارج شود .

بدین ترتیب دورنمای وحشتناکی از کشاورزی و باغداری به چشم می خورد ، 

مزارع به زمینهای خشک و لم یزرع تبدیل می شوند و باغهایی که درختانش 

امروز و فردا به دست اره های برقی گردن زده می شوند .

مصیبت و فاجعه آب نه تنها در ایران که این روزها در جهان حالش خوش نیست 

و خبرهای خوبی از آن به گوش نمی رسد ،

آری  جهان با بحران کم آبی رو به روست ،یک بحران جدی 

که یک میلیارد نفر را گرفتار خود کرده است ،بله یک میلیارد نفر در سرتاسر

 جهان بدون آب آشامیدنی سالم زندگی می کنند ، این بحران در مناطق در حال 

توسعه، نمود بیشتری داشته و در حال رشد است . این بحران چون با آب شروع 

می شود آیا  فقط یک کابوس بی آبی است یا فرایند های دیگری به دنبال خواهد 

داشت ؟ نه ، معضل آب فقط در حد آب باقی نمی ماند بلکه بسیاری چیزها را  

تحت تاثیر خودش قرار می دهد از جمله : آموزش ، سلامت ، فقر و به ویژه 

سلامت کودکان را ،بیایید به روستاهایی برویم که گرفتار بحران بی آبی است که

مردمانش عمدتا و نسبتا فقیر هستند ، بیشتر وقتها در خانه هایشان نه تنها به آب 

آشامیدنی پاک دسترسی ندارند بلکه آب هم ندارند ،زنان و کودکان مجبورند برای 

تهیه آب ،هر روز چند ساعتی پیاده بروند تا در نزدیکترین مکان،  آب را تهیه کنند

آبی که مملو از انواع میکروبها ،ویروسها و باکتریهاست و با نوشیدن آن میزبان

بسیاری بیماریها خواهند شد ، در حالی که می شد پول کمتری صرف خرید 

دارو و درمان  بیماریهای ناشی از آب آلوده کرد و پول بیشتری صرف خرید 

کتاب ، لوازم تحصیل و لوازمی برای بالا بردن بهداشت جامعه .

حال با خود بیندیشیم که چگونه شد  هامون خشکید  ،  سیستان بی آب ماند ، زنده

رود مرد ، گاوخونی دیگر نیست ، ارومیه به تنگی نفس افتاده ، بلوچستان آب 

ندارد ، اهواز هوا ندارد ، شادگان خوزستان کانون ریز گردها شد ، زبانم لال 

انگار باید به زودی نقشه طبیعی ایران را به شکل دیگری کشید ،

قفل ایجاد این فاجعه و کلید مشکل گشای آن را در کجا باید به دنبالش گشت ؟

تا دیر نشده باید که بحران آب را مدیریت کرد و در دراز مدت خردمندانه و 

هوشمندانه با کمک و یاری از دانش کارشناسان و خبرگان کار و در نظر گرفتن 

تجربه دیگر کشورها ،بر این کابوس و بختک غلبه  کرد .

  ایران را دریابیم  و به  این امید باشیم که آب از آب تکانی بخورد ،پیش از آنکه

آبی برای نوشیدن نیابیم . به یاد گذ شتگانمان  که این روزها جشن تیرگان را بر پا 

می کردند و مهمترین و شادمانه ترین بخش آن به نشانه اهمیت و ارج آب ، 

آب پاشان ، آبریزان و سرشوران بود ،بیشتر مراقب این میراث ملی باشیم .

کاش بشود روزی نه چندان دور و دیر ، برای این فاجعه راه حلی یافت . 

کاش بشود ایران را بیشتر دریابیم پیش از آن که . . .

شما ، بله شما به عنوان یک ایرانی در باره  این بحران چه فکر می کنید ؟

آیا پیشنهادی دارید ؟ 

1 view0 comments
bottom of page