Masrooreh Banihashemi
گفتگو با پوری بنایی

این مصاحبه گفتگویی است بی تکلف با بانوی هنر بازیگری ایران ,بانویی که با وجود آن که متانت ,حجب و شرم یک بانوی شرقی را دارد ولی با بازیگران هالیوودی هم بازی بوده و توانمندی یک هنرپیشه بین المللی را دارد ..بانویی که همه ایرانیان نسل گذشته ایشان را به خوبی به یاد دارند , بوی گذشته ها را می دهد , بوی خاطرات خوش گذشته شما را ,با طراوت و تازه می کند .
درود بر شما بانو پوری بنایی و از این که مرا به حضور پذیرفتید و اجازه دادید یک گفتگوی شیرین , خودمانی و به یاد ماندنی با شما داشته باشم سپاسگزارم
پوری = من باید از شما سپاسگزاری کنم که منو قابل دانستید و از فرسنگها راه آمده اید که با من مصاحبه داشته باشید .من به تمام هم وطنان عزیزم درود می فرستم چه در ایران عزیز و چه در خارج از ایران ,هم وطنان دور از وطنم درود فراوان برهمه شما و آرزوی سعادت,سلامت و خوشی برای همه هم وطنان عزیز راه دوردارم .
مسروره=کاش کمی از کودکیتان بفرمایید زادگاهتان کجاست , کجا بزرگ شدید و چه شد که وارد دنیای بازیگری شدید؟
پوری=پوری بنایی هستم از دیار امیر کبیر(اراک) هستم که اسم قدیمش سلطان آباد بوده در 5 سالگی از اراک بیرون امدم . دوران تحصیل را در تهران گذراندم دبستان شاه عباس کبیر و دبیرستان شهزاد ,کارهای هنری را دنبال کردم و دیپلم گلسازی و خیاطی گرفتم ,هفت سال باله کار کردم پیش خانم لیلی لازاریان (روحشان شاد)دو سالی سنتور کار کردم , عشق عجیبی به سینما داشتم و در دوران دبستان و دبیرستان در تاترهای مدرسه بازی می کردم و در سن نوزده سالگی بود که آقای وحدت چون نسبت دوری با خانواده عموی من دارند در اصفهان ,منو دیدند و گفتند : شما به درد فیلم عروس فرنگی می خوری . گفتم ای وای من آرزوم هست که وارد سینما شوم . اولین فیلمم عروس فرنگی بود و اقای وحدت گفت : اگر تو عشق به سینما داری باید بروی و موهایت را سه سانتی کنی . گفتم:چرا و گفت:برای این که رل یک دختر آلمانی را بازئ می کنی که باید موهاش کوتاه و بور باشه . من از اتاق بیرون رفتم , قیچی را آوردم و از بالا موهای بافته ام را که هنوز دارم قیچی کردم و گفتم فقط می خواستم بدانید که من چقدر عاشق کارهای هنری هستم که اصلا خودشان مونده بودند که چطور و با چه جراتی من این مو ها را قیچی کردم .
مسروره= شما در کنار این دل و جرات یک چیز با ا رزشتر به نام عشق به همراه داشتید و این عشق دست شما را برای قیچی کردن موها هدایت می کرد .
پوری =بله عاشقانه به سینما عشق می ورزیدم . تمام فیلمهای خارجی را من دنبال می کردم بخصوص فیلمهای ادری هپبورن , که الگوی من ایشان بودند .
مسروره=به راستی که الگوی درستی را هم انتخاب کردید .
پووری=بله یک بازیگر خوب که هنوز که هنوز است من قلبا به او احترام می گذارم و ستایششان می کنم چون یک بازیگر بی نظیر هالیوود بودند همان طور که گفتم کار سینما را با عروس فرنگی شروع کردم که هیچ کس باور نمی کرد من یک دختر ایرانی باشم . خوشبختانه اولین فیلمم با موفقیت خیلی خیلی زیاد روبرو شد , برای افتتاحش به تمام شهرهای ایران رفتم و هر جا که می رفتم محبت بی نظیری از هم وطنانم را می دیدم , از محل زندگی خودمان که بوستان سرسبیل بود که برای افتتاح فیلم رفتیم به سینمای سر سبیل . به محض این که آقای وحدت آمدند که مرا معرفی کنند , بچه های سرسبیل گفتند : هم محله ای خودمان است نمی خواهد معرفی کنید . بخصوص اراک که رفتیم اقای وحدت گفت پوری بنایی را معرفی می کنم , اراکیها با لهجه اراکی گفتند: نموخاد بگی ایی همشری خودمانه , دیگه اینا همه خاطرات شیرینی است برای من , در تبریز خیلی استقبال کردند , اهواز , آبادان شمال ,همه جای ایران من رفتم و همه جا با استقبال زیادی روبرو شدیم , بعد از آن بود که با سیل قرارداد ها و روبرو شدم و شروع کردم با هنرمندان کل مملکتمون , خدا رحمتشان کند با مرحوم فردین هشت فیلم داشتم , ناصر ملک مطیعی , بهروز وثوقی , بیک ایمانوردی , ایرج قادری, منوچهر وثوق اینها همه عزیزانی بودند که با افتخار با انها کار کردم و آقای نصرت کریمی را که من اسم می برم مخصوصا به دلیل ان که استاد , استاد که می گویند من فقط ایشان را استاد قبول دارم چون ایشان با چهار دکترا از ایتالیا برگشتند از بازیگری , کارگردانی, تهیه کنندگی , نویسندگی و مجسمه سازی . واقعا یک هنرمند خوب و شایسته هستند . اقای پرویز صیاد در فیلم زنبورک افتخار همکاری را داشتم که واقعا زیباترین فیلمی بود که من با زنده یاد اقای فرخ غفاری کار کردم . با اقای علی نصیریان کار کردم مهر گیاه را روحش شاد , فریدون گله کارگردانی که فیلم( ماه و همهمه )را در هالیوود ما شروع کردیم که هنرپیشه مقابلم میکی رونی بود که ایشان هم به تازگی فوت کرده اند , بعد از کارهای خودمان در سینمای ایران, من ده فیلم مشترک داشتم که 4-5 تا با امریکاییها داشتم که با مورگن فریمن - میکی رونی -و پیکی گریوز کار کردم . متاسفانه در ان زمان نه اینترنتی نه موبایلی نه ماهواره ای بود که پخش بشه و همه و همه جا بفهمند. در سینمای اروپا با کرن یورکنز کار کردم که واقعا غول سینمای المان بود . با ترکها شش فیلم داشتم و مشترک ایران و ژاپن با که از بزرگترین هنرپیشگان ژاپنی هست که من الان فکر می کنم خدایا , اینها رویا بود ه برای من , خواب دیدم اینهارو - واقعا ( اشک چشمان پوری را پر می کند و بغض راه گلوی او را می گیرد )
مسروره=یاد آورئ خاطرات همیشه به همراه خودش احساسات مختلفی را می اورد گاه افسوس کاه شادی گاه غم و گاهی احساسی ناشناخته با مقداری افسوس, گاهی فکر هم فکر می کنه که ایا می شد وضعیت به همان شکل باقی می ماند که امکانش وجود نداره و فقط همون رویاست .فراز و نشیب در همه رشته ها ,در همه زمینه ها و برای همه افراد وجود دارد .
پوری=با فرو خوردن بغض گفتند:بله متاسفانه ما سی و پنج سال از بهترین دوران شکوفایی کارمان را -جوانیمان را واقعا از دست دادیم و حیف است البته من چون از قبل از انقلاب در امر کار خیر بودم در خیریه فرح پهلوی کار می کردم . با افتخار و همیشه , همه جا با افتخار می گویم که برای جذامیها -کر و لالها و یتیمها در ان زمان علیاحضرت کار می کردم و بعد از ان هم ادامه دادم . واقعیتش را خدمتتان بگویم من این امر خیر را از ان بانوی بزرگوار علیاحضرت شهبانوفرح یاد کرفتم چرا که وقتی من عکس ایشان را روی مجله زن روز دیدم در زمانی که از سر فیلم برداری بر می گشتم وقتی دیدم یک بچه جذامی را بغل کرده صورت به صورت . صورت زخم بچه را به صورت خودش گذاشته بود
پوری=فیلمی که با خانم فروزان کار کردم(پشت خنجر)به نیکی از ایشان یاد می کنم ایشان را خدا حفظ کند بسیار بازی فوق العاده ای داشتند و من تحت تاثیر قرار گرفتم که خیلی دوستشون دارم . با خانم نیلوفر کار کردم , البته خانهایی که باهاشون کار کردم مثل خانم نادره ,خانم چهر آزاد, خانم پرخیده از هنرمندان خوب مملکتمون بودند که رلهای مادر را داشتند . و امیدوارم سایه همشون بالای سر من باشه .
هنرمندان مردی که باهاشون کار کردم آقای علی نصیریان, اقای پرویز صیاد , اقای بهروز وثوقی , اقای ناصر ملک مطیعی, منوچهر وثوق ,ایرج قادری, میری , ظهوری ,همه اینها برای ما واقعا خوب بودندو بهترین بازیگر ها بودند و کارگردانهایی که باهاشون کار کردم اقای مسعود کیمیایی , غزل را با فرامرز قریبیان که با مرحوم فردین هم بازی بودم و این فیلم را بسیار دوست دارم. کارگردان فیلم زنبورک اقای فرخ غفاری بودند که از کارگردانهای خوب و به نام ایران بودند ( خدا رحمتشان کند )با همشون کار کردم و راضی بودم .
مسروره=به باور من همان فعلی که در ابتدا به کار بردید شاید مفهوم درست تری را می رساند چرا که همیشه هستند , در دلها و ذهن ها.
پوری= فیلم خداحافظ تهران من که با اقای سامویل خاچیکیان کار کردم -فیلم من هم گریه کردم که لیلی فروهر عزیز من رل بچه من را بازی می کرد که بسیار خانمه و بسیار دوستش دارم . فیلم قصاص را که با خانم گوگوش کارکردم که باز انجا زیاد برخوردی با هم نداشتیم , همه خوب بودند , همه خاطرات خوب زندگی من هستند .
برخی از هنرپیشگان ما پس ازسالها خاموشی دوباره تصمیم به بازیگری گرفته اند , در این مورد چطور فکر می کنید؟
پوری=اقای ناصر ملک مطیعی ؟
مسروره = بله همین طوره ,ایا فکر می کنید بتوانیم تفاوتی خاص بین بازی پیشین و کنونی بازیگران مختلف ببینیم ؟
پوری = من که هنوز بازی اقای ملک مطیعی را ندیدم ولی انها را که دیده ام من خودم واقعا دوست ندارم , دوست دارم ناصر ملک مطیعی همون بت مقدس مردم باقی بماند دیگه پس از 35 سال درست نبود , حالا خودشان اعتقاد داشتند و دوست داشتند کار بکنند , امیدوارم صدمه اش را نخورند و فیلمشان به اکران بیاید و با موفقیت باشدو روحیه شان به کل خوب شود.
اگر یکی از کارگردانهای ایرانی که خارج از ایران مشغول تهیه فیلم هستند از شما دعوت کنند که در فیلمی خارج از ایران بازی کنید آیا علاقمند برای این کار هستید ؟(27)
پوری = والا اقای اصغر فرهادی عزیز که افتخار ایران هستند و اسکار گرفته اند از من دعوت کردند حتی که به امریکا رفته بودم از هالیوود از من دعوت شد ولی واقعا ترسیدم که مبادا خدای ناکرده نتونم به ایران برگردم مگر وضعی پیش اید که با برگشتنم مشکلی بوجود نیاید , به همین دلیل فکر نمی کنم چون می دونید یه مشکلاتی هست که ادم نمی تونه دور از وطنش هم هر کاری دلش می خواهد بکند . من عشقم این اب و خاک است .
مسروره بله درسته همیشه سایه ای را در اطرافش حس می کند . شنیده ام که همه خواهرو برادرهای شما خارج از ایران هستند؟
پوری = ما 7 خواهریم و یک برادر , من و برادرم در ایران هستیم و اکی و خواهرهای دیگرم در امریکا هستند و در لوس انجلس زندگی می کنند و خواهر کوچکم چند ماهی به ایران و پیش من امده و دوباره بر می گردد . خدا را شکر زندگی خوبی دارند و موفق هستند . بچه هاشون هم تحصیلات بالا دارند و موفق هستند , من هم گاهی میرم و سر می زنم و به وجود خانواده ام افتخار می کنم , همشون را دوست دارم یکی از یکی گل تر هستند , از اکی برایتان بگویم که او تحصیلات فوق العاده بالایی دارد , او پیش استاد نی داوود تمام دستگاه های موسیقی ایران را تعلیم دیده , دو سال به مونیخ رفته و نت های فرنگی را خوانده و در امریکا در دانشگاه مورین سانفرانسیسکو رفته که کنسرواتوار را در رشتته اواز تمام کرده ع الان در لوس انجلس است ولی دوست ندارد کار هنری را ادامه دهد . عاشق درس خواندن است و عاشق تحصیلات بالا و مدام دانشگاه میره و رشته های گوناگون می خونه .
مسروره = پس مشغول جمع کردن مدرک هستند که خوب باید زمانی را هم برای استفاده از انها اختصاص بدهند .
پوری = انشالله روزی برسد , من خیلی دوست دارم . اکی چون سبکش فرق می کرد بخصوص اهنگهای فولکلور ایرانی را دو باره خوانی می کرد , دلم می خواد که به کار هنری برگرده ولی خودش راضی نیست .
مسروره = خانم بنایی , در حال حاضر غیر از خیریه ها و زمینه نیکوکاری که فعال هستید که برایتان یک سرگرمی لذت بخش است اوقاتی را که به شکلی فرصت و فراغت داری چگونه می گذرانید ؟
پوری = بیشتر سفر می کنم هم وطنان عزیز از شهرهای مختلف دعوت می کنند , چندی قبل با دعوتی , به همراه اقای ملک مطیعی و اقای وحدت و چند نفر دیگر از عزیزان به قزوین رفتیم ] بودن با دوستانم را هم بسیار دوست دارم و می خواهم همیشه با انها باشم , کمتر دلم می خواهد در خانه بمانم , ایرانگردی برایم لذت بخش است , گاهی هم می نشینم پای فیلم و فیلمها را مرور می کنم , گاهی مطالعه می کنم , این برنامه های من است ولی بیشتر وقتم را با مردم خوبمان می گذرلنم .
فرمودید که فیلم می بینید ؟ ایا فیلمهای خودتان را هم مرور می کنید ؟
پوری = تمام را , عاشق فیلمهام هستم , می شینم از اول همه را می بینم و اصلا فکر نمی کنم که اتفاقی افتاده , فکر می کنم الان جلوی دوربین هستم و دارم کار می کنم .
مسروره = الان که فیلمهایتان را می بینید چه احساسی دارید ؟ گاهی شده که فکر کنید اگر الان جلوی دوربین بودم این صحنه را به این شکل بازی می کردم , شاید بهتر بود؟
پوری = گاهی اوقات بله ؛ فیلمهایی که اوایل کار کرده ام , خوب خیلی جوان بودم , گاهی با خودم می گویم کاش لباسم این طوری بود ؛ کاش سرم این جوری بود؛ کاش این طوری بازی کرده بودم ؛ ولی بعد از فیلمهای خوبی که داشتم نه . از همه فیلمهایم راضی هستم .
و هر بار که می بینید این احساس رضایت در شما به وجود می اید ؟
پوری = خیلی راضیم چه فیلمهای مشترکی که بازی کردمع چه فیلمهایی که با هنرمندان گل هم وطن کار کردم.
فرمودید به گردشگری علاقمندید, بیشتر دوست دارید به کدام شهرها سفر کنید و وقتی به این شهر ها می روید دلتون می خواد اثار باستانی را ببینید یا در میان مردم باشید ؟
پوری = با مردم , اثار باستانی را هم می بینم , در سفری که به قزوین داشتم خواستم برم خیار چنبر بخرم . رفتم تو خیابون و دیدم یک کوه خیار چنبر با یک وانت پر , از ماشین پیاده شدم و تا گفتم اقا سلام این خیار . . . گفت ای خدا هنرپیشه فیلم پشت خنجر من دیشب فیلمتون را دیدم , بیا تمام این خیار چنبرا مال شما . من عشقم بودن با مردمه
مسروره = وقتی ادمی با این صحنه ها برخورد می کنه شاید از معرفت و مرام مردم اشکی به چشمش میاد که با هیچ چیز در این عالم برابری نمی کنه .
پوری = وقتی مردم منو می بینن و می گویند خانم بنایی شما ایرانید ؟ منو بغل می کنند , عکس می گیرند ؛ من برمی گردم به 30 سالگیم اینقدر احساس رضایت و خوشحالی می کنم خیلی خوبه این که پس از 35 سال و دور از انها بودن , اینقدر توجه و محبت دارند . دو استان را که هنوز ندیدهام ارزوم هست که هر چه زودتر برم یکی یزد و دیگری کرمانشاه دلم می خواد برم بین کردهای عزیز اریاییمون باشم
مسروره = یزد بسیار دیدنی هست بالخص بافت قدیم شهر که ادم را میبر توی تونل تاریخ و انجا رها می کنه .
پوری = راستی شما برنامه تونل زمان خانم پانته ا را می بینید که چه یادی می کنه از خاطرات گذشته مئ خوام ا ز تلویزیون من و تو سپاسگزاری کنم